نویسنده: مرضیه وفایی. روان شناس و درمانگر
عشق بهانۀ خوبی برای آغاز است، آن جا که آشیانهای برپا میشود. زن و مرد هر دو برای خود و آیندۀ مشترکشان رویاها و هدفهای زیبا و بلندپروازانهای دارند. یکی از این خواستها در غالب همسران تجربۀ مادری و پدری است. تولد فرزند برای عدّۀ زیادی مانند رویداد ازدواج، اتفاق شیرینی است و به نام ثمرۀ عشق یا زندگی از آن یاد میشود. از آن زمان که والدین متوجه بارداری زن میشوند، واکنشهای مشابه و البته متفاوتی را از خود نشان میدهند، بیایید فکر کنیم والدین مورد نظر ما تمایل زیادی به فرزند داشتهاند، برای آمدن نوزادی که از آنهاست و به خواست آنها قرار است حیات را تجربه کند، حتما به شوق و هیجان میآیند و خود را آماده میکنند. چطور آماده میکنند؟ شما چه فکر میکنید؟

در بیشتر خانوادهها متناسب با وضع معیشتی، طبقۀ اجتماعی، در مورد انتخاب نام فرزند فکر میکنند، پوشاک، اسباب و وسایل مورد نیاز فرزند، خود را فراهم میکنند. امّا اگر علاوه بر اینها شما به فکر خرید کتاب، جمعآوری اطلاعات، مشورت با یک مشاور و روانشناس دربارۀ فرزندپروری هستید باید به شما تبریک گفت! شما از معدود افرادی هستید که نسبت به نیازهای روانی فرزندتان حساس هستید.
درست است ما برای عهدهداری نقش مهم پدری و مادری نیاز به دانستن، کسب مهارت داریم. چون اگر ندانیم، اگر نخواهیم مهارتهای فرزندپروری را یاد بگیریم، نه تنها این نقش، تبدیل به کار سخت، دردسرساز و کلافه کننده خواهد شد که حتّی به راحتی آب خوردن آسیبهای بسیار جدّی و گاه غیرقابل جبران از همان روزهای آغازین شکلگیری ساختمان جسمی و روانی کودک به او خواهیم زد.
نگاهی به دور و اطراف خود بیاندازید، میتوانید مثالهای را به یاد بیاورید که نمونههای آشکار تربیت نامناسب فرزند هستند و به همین دلیل والدینشان را به علّت کوتاهی در امر تربیت سرزنش کردهاید؟ یا چرا راه دور برویم به خودتان بیاندیشید، چه اندازه روش فرزند پروری پدر و مادر خود را قبول دارید؟ چقدر فکر میکنید والدین شما نسبت به نیازهای شما حسّاس بودهاند؟ چه قدر از نظر محبّت، توجّه کافی، آزادی و استقلال، میزان کنترل، توقّع و انتظاراتی که از شما به عنوان فرزند داشتهاند با شما مناسب رفتار کردهاند؟
سوال سختی است که پاسخ آن سختتر، امّا آنچه جالب است، چه روشهای فرزندپروری آنها را بپسندیدم چه نه، در هر دو صورت ما رونوشتی از روی کردار، منش آنها هستیم، و اگر نه به این غلظت، ما بسیار زیاد متأثّر از شیوههای والدین خود در تربیت و پرورش فرزندان خود خواهیم بود. به عبارتی ساده، ما آن گونه رفتار میکنیم که با ما رفتار شده است.
به عنوان مثال، یکی از اولین و مهمترین نیازهای کودک از همان ابتدای تولّد، محبّت و نوازش است. چنانچه والدین محبّت کلامی و غیرکلامی کمی به ما داشتهاند و یا توجّه کافی آنها به هر دلیلی محروم بودهایم، ما نسبت به فرزندان خود بیمهر خواهیم بود و ابراز محبّت کلامی مانند سخنان محبّت آمیز، تحسین و تعریف کردن را از فرزندان خود دریغ خواهیم کرد. همچنین در ابراز غیر کلامی عاطفه و مهر مانند نوازش، بوسیدن فرزند بسیار سختگیر و بخیل خواهیم بود و اگر از ما در این مورد سوال کنند خواهیم گفت، مگر من محبّت دیدهام که بتوانم محبّت کنم؟ یا اگر این گونه با فرزند خود رفتار کنم، او نازپرورده، پرتوقّع خواهد شد یا پیش فرزند خود کوچک میشوم. یا بالعکس ما به صورت افراطی بر خلاف آن رفتاری که با ما شده است رفتار خواهیم کرد. چگونه؟ اگر پدر و مادری داشتهایم که به نیازهای مادّی ما بیتوجّه بودهاند یا در شرایط سخت اقتصادی خانواده بزرگ شده ایم، اکنون که پدر و مادر شدهایم ما تاکید زیادی داریم به صورت افراطی، خواهشها و نیازهای فرزندمان را تامین کنیم.
اگر آنها به تحصیل ما اهمیّت نمیدادهاند و یا خودمان ادامه تحصیل ندادهایم تاکید زیادی داریم به هر قیمتی فرزند ما، راهی را برود که ما نتوانستیم برویم. تا جایی که اگر او در تحصیل خیلی موفق نباشد دیگر فرزند شایستهای برای ما نخواهد بود و از توجّه و محبّت ما محروم خواهد شد.
ضرورت به کار گرفتن روشهای صحیح، هم به والدین احساس کفایت میدهد هم نسل جدید افرادی سعادتمند، به لحاظ روانی صحتمند، خودکفا، با عزّت نفس بهینه خواهد بود. ما این موضوع را در شمارههای بعدی به صورت مفصّل دنبال خواهیم کرد.