روش‌ها و سنخ‌های فرزندپروری

نویسنده: مرضیه وفایی. روان شناس و درمانگر

خانواده را نخستین محیطی می‌دانیم که فرد با تجربۀ زیستن در آن پایه و بنیان شخصیّت‌اش طرح‌ریزی می‌شود؛ مکانی که نقش برجسته‌ای در تعریف او از خودش و دنیا خواهد داشت. تجربۀ روابطی خوب، ایمن، پایدار و باثبات با والدین همچنین پرورش در فضایی آرام و منظّم، لازمۀ صحت روانی و اجتماعی شدن طفل است.

آرزوی والدین در همۀ اقوام و فرهنگ‌ها این است که شرایط مناسب زندگی برای فرزندان‌شان را فراهم کنند تا از وابستگی کامل در سال‌های اولیه طفولیت به استقلال و خودکفایی به عنوان یک بزرگسال برسند. در این راه تلاش می‌کنند تا به او آموزش‌های لازم را بدهند تا فرزندی شایسته، با ادب و مایۀ سربلندی و افتخار داشته باشد. اما آیا همۀ والدین، اخلاق و شیوۀ یکسانی در پرورش فرزند به کار می‌گیرند؟ چقدر به وجود تفاوت‌های روش تربیتی پدر و مادرها فکر کرده‌اید؟ تا به حال پدر و مادر خود را با بقیه پدرها مقایسه کرده‌اید؟ شاید دقت کرده‌اید که برخی از والدین آدم‌های سخت‌گیر، قانون‌مند و جدی با کودکان خود هستند و بالعکس برخی بسیار آسان گیر، مهربان و حتی بی‌تفاوت نسبت به تربیت، آموزش اطفال خود هستند.

روان‌شناسان معتقتدند پدرها و مادر در این دو ویژگی مهم با هم متفاوت هستند:

1-‌ پاسخگویی: یعنی کارهایی که پدر و مادر برای فرزندان خود انجام می‌دهند، این پاسخ‌گویی شامل تأمین نیازهای اولیه مادی مانند تغذیه مناسب، خوراک، پوشاک، بهداشت و سلامت جسمی و همچنین تأمین نیازهای روان‌شناختی فرزندان یعنی، محبت،  توجه، تحسین و تشویق برای کارهای مناسب‌شان، صرف وقت برای شنیدن حرف‌های فرزند، تفریح، سرگرمی، بازی.

2-‌ تقاضا و انتظارات: یعنی خواسته‌ها و تقاضاهای والدین از فرزندان، داشتن تقاضاهای متناسب با توانایی‌های فرزندان، نظارت بر آنان و وضع مقررات اشاره دارد. همچنین شیوه‌های انضباطی والدین در مورد کنترل رفتاری، استفاده از اقتدار و انضباط را شامل می‌شود.

حال با در نظر گرفتن این دو ویژگی مهم یعنی پاسخگویی و تقاضا، روان‌شناسان والدین را به چهار گروه تقسیم می‌کنند:

دستۀ نخست، والدین سخت‌گیر، مستبد هستند: این گروه محبت کمی دارند کمتر پیش می‌آید با مهربانی، لطف و کلام خوش، با فرزندان خود رفتار کنند ولی در مقابل از فرزندان بسیار پرتوقع و بسیار سخت‌گیر هستند، قوانین دشواری را برای فرزندان تعیین می‌کنند، چنانچه خطایی از فرزندان سر بزند به سختی تنبیه می‌کنند، معمولا معتقدند فرزندان نباید کوچکترین خطایی داشته باشند و معمولا روش تربیتی آن‌ها، ناسزا، تحقیر، لت و کوب، آزار جسمی فرزند است.

دستۀ دوم، والدین سهل‌گیر هستند: برخلاف گروه اول، این والدین بسیار با محبت و پاسخگو هستند، به اطفال خود آزادی زیادی می‌دهند و در این راه افراط و زیاده‌روی دارند تا جایی که اگر اشتباهی از فرزند سر بزند او را به حال خود رها می‌کنند و به زبان ساده طفل هر کار که دلش آید انجام می‌دهد و کمتر متوجه رفتار مناسب یا نامناسب خود می‌شود.

دستۀ سوم: والدین غافل و بی تفاوت هستند: این والدین از هفت دولت آزاد هستند، یعنی انگار فرزندی ندارند، بسیار بی مسوولیت هستند، اهمیتی به فرزندان خود نمی‌دهند فرزندان آن‌ها هم مثل گروه دوم به حال خود رها هستند اما حداقل والدین سهل‌گیر محبت را از فرزندان دریغ نمی‌کنند و پاسخگوی نیازهای فرزندان هستند اما والدین بی‌تفاوت نه محبتی به فرزندان دارند و نه تقاضایی از آن‌ها دارند.

و اما گروه آخر، والدینی هستند که روش‌و الگوی رفتاری‌شان مورد قبول و تایید است:

دسته چهارم: والدین مقتدر هستند: این والدین حد میانه و متعادلی از پاسخگویی و تقاضا و انتظاررا در مورد فرزندان دارند یعنی چطور؟

آن‌ها به اندازۀ کافی این نیازهای طبیعی و ضروری فرزندان، یعنی توجه، محبت، احترام، استقلال متناسب، تفریح را تأمین می‌کنند. در مقابل هم از فرزندان خود انتظارات و توقعاتی دارند که این انتظارات متناسب سن آن‌هاست، برای آن‌ها نظم و قانون می‌گذارند و به صورت مقتدر و قوی بر این قوانین پافشاری می‌کنند. غلط و درست رفتاری را به آن‌ها یاد می‌دهند، در برابر خطاهای فرزندان شکیبا هستند. تنبیه و آزارهای جسمی، کلامی نسبت به فرزندان خود ندارند. رابطۀ صمیمی و در عین حال مقتدر و قوی با فرزندان دارند.

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s